فرزندپروری سالم و تربیت کودک مستقل

فرزندپروری ، تربیت کودک ، استقلال کودک ، کودک مستقل
فرزندپروری ، تربیت کودک ، استقلال کودک ، کودک مستقل
تربیت کودک به روش درست و پرورش کودک مستقل یکی از اهداف خانواده‌ها و والدین است. والدین می‌خواهند با روش‌های فرزندپروری مناسب استقلال کودک را همزمان با اطمینان از سلامت و موفقیت او تضمین کنند. ولی در بسیاری از موارد شیوه تعامل و تربیت کودک در نهایت منجر به ایجاد شخصیتی وابسته می‌شود. با این وجود تربیت کودک مستقل یکی از اهداف بسیار مهم در فرزندپروری است. تربیت فرزندی که بتواند در آینده روی پای خود بایستد و گلیم خود را در شرایط مختلف از آب بکشد بسیار مهم و حیاتی است. استقلال کودک یکی از موارد بسیار مهمی است که معمولا مغفول می‌ماند.

استقلال کودک و فرزندپروری مناسب

یکی از اهداف مهم در فرآیند فرزندپروری حفظ استقلال کودک و تربیت کودک مستقل است. والدین باید به گونه‌ای تربیت کودک را مدیریت کنند تا در آینده به یک فرد بزرگسال مستقل تبدیل شود. استقلال کودک به این معنی است که او کاری را شروع کند، ادامه دهد و به پایان برساند. والدین نباید در شروع، ادامه و پایان کار کودک تا زمانی که به خودش آسیبی نرسانده مداخله کنند. این روش فرزندپروری با تامین نیاز عاطفی استقلال باعث ایجاد اعتماد به نفس، عدم وابستگی، احساس درونی تکامل و تمایز یافتگی، امنیت و ثبات، ابراز وجود و بیان خود و خوش بینی در کودک می‌شود. در فرزندپروری سالم حفظ استقلال کودک از اولویت‌های اساسی است. برای پرورش کودک مستقل باید اجازه انجام مستقل فعالیت‌های متناسب با سن حتی با وجود خطا واشتباه به کودک داده شود. با این روش تربیت کودک او می‌تواند در آینده به هویت مستقلی از والدین و دیگران دست پیدا کند. انجام مستقل فعالیت‌ها و تشویق کودک در این زمینه باعث ایجاد اعتماد بنفس در او می‌شود.

استقلال کودک وعزت نفس:

بچه‌های خیلی کوچک معمولا در مورد اینکه چه غذایی بخورند، چه لباسی بپوشند یا چه وقت حمام بروند یا مواردی از این قبیل کمتر مستقل هستند. بر اساس رویکردهای فرزندپروری سالم، با افزایش سن باید به تدریج تصمیم‌های بیشتری به کودکان واگذار شود. متاسفانه برخی از والدین با مساله استقلال کودک و روش‌های تربیت کودک مستقل بیگانه هستند. بعضی از والدین فکر می‌کنند باید تمام ابعاد زندگی کودکان را تا هر زمان ممکن تحت کنترل داشته داشند. این روش فرزندپروری منجر به تربیت کودک وابسته با اعتماد به نفس و عزت نفس پایین می‌شود. در مقابل والدین دیگر هر گونه کنترلی را از اساس رد می‌کنند و اجازه می‌دهند کودک هرگونه تصمیمی که مناسب سنش نیست بگیرد. طبیعتا هر دو روش فرزندپروری فوق منجر به مشکلات فراوانی خواهد شد. اگر والدین بیش از حد کنترل‌گر یا بیش از حد سهل انگار باشند استقلال کودک به شیوه درست رشد نیافته و او کفایت لازم را به دست نخواهد آورد.
فرزندپروری ناسالم و افراط و تفریط والدین، باعث اختلال در عزت نفس کودک می‌شود و از آنها افرادی ناامن و بی‌انگیزه می‌سازد. بسیاری از والدین با تصور محافظت از فرزند خود او را بیش از حد کنترل کرده و در تمام مسائل او دخالت می‌کنند. ولی کودک آنها هرگز چنین تصوری ندارد و این وضعیت را دخالت بی جای والدین در زندگی خودش تلقی می‌کند! این وضعیت آثار مخرب زیادی روی شخصیت و آینده فرد می‌گذارد. کودکی که در این شرایط بزرگ می‌شود فاقد عزت نفس لازم برای یک زندگی موفق خواهد بود. 
 

استقلال کودک و انگیزه مسئولیت پذیری:

تربیت کودک به روش درست کاری سخت و نیازمند آموزش است. همزمان با پرهیز از رویکردهای فرزندپروری آسیب‌زا، والدین باید روش‌های صحیح فرزندپروری را برای تامین استقلال کودک بیاموزند. وقتی حق انتخاب و تصمیم‌گیری در مورد شروع و ادامه فعالیت‌های مختلف به کودک داده شود، او مسئولیت رفتارهای خود را می‌پذیرد. با این روش تربیت کودک، او می‌داند رفتاری که از او سر می‌زند به وسیله خودش انتخاب شده نه در اثر فشار عوامل بیرونی. 

احترام به استقلال کودک و انجام مستقل وظایف متناسب با سن، منجر به ایجاد انگیزه درونی در آنها خواهد شد. با هر موفقیت و کسب هر مهارت جدید در کودک مستقل، عزت نفس  و انگیزه‌های درونی او بهبود پیدا خواهد کرد. با این روش فرزندپروری، در نهایت کودکان باور خواهند کرد که می‌توانند با دنیای اطرافشان تعامل مثبت داشته باشند.

 

کودک مستقل ، استقلال کودک ، فرزندپروری مناسب

توانمند سازی متناسب با سن

حس استقلال کودک یک نیاز عاطفی اساسی برای او است. تامین کافی این نیاز به معنی “برقراری تعادل بین حفاظت کافی از کودک و دادن آزادی و توانمندی لازم به او” است. افرادی که حق انتخاب برای انجام وظایف خود دارند، تمایل بیشتری برای انجام آن وظایف از خود نشان می‌دهند. همچنین در مقایسه با افرادی که حق انتخاب ندارند، وقت بیشتری برای انجام وظایف خود اختصاص می‌دهند. ایجاد فرصت انتخاب نقش بسیار مهمی در شکل گیری استقلال کودک دارد. حتی وقتی به بزرگسالان فرصت انتخاب کاری داده می‌شود تمایل بیشتری به انجام آن کار دارند تا زمانی که مجبور به انجام آن هستند. توجه به نیاز اساسی استقلال کودک در دوره‌های سنی مختلف به شیوه‌های متفاوت انجام می‌شود. 

شیرخوارگی: 

دوران شیرخوارگی زمانی است که کودکان باید یاد بگیرند با دیگران به راحتی رابطه برقرار کنند. متاسفانه اغلب والدین در این دوران مراقب‌اند کودکشان با دیگران تماس زیادی نداشته باشد. این روش فرزندپروری از همان ابتدا آثار زیانباری برای کودک ایجاد خواهد کرد. از حدود سه ماهگی به بعد کودکان می‌توانند با بچه‌های دیگر ارتباط برقرار کنند. همچنین کودکان باید یاد بگیرند خودشان تنهایی بازی کرده و خود را سرگرم کنند و تربیت کودک باید با توجه به این نیازها انجام شود. بسیاری از والدین اجازه نمی‌دهند در هیچ حالتی کودک از حوزه دیدشان خارج شود. 

درست است که در سن شیرخوارگی نمی‌توان کودک را کاملا به حال خود رها کرد اما می‌شود آنها را به مدت زمان کوتاهی کاملا از خود جدا کرد. برای این کار لازم است از امنیت محیط مطمئن باشید و در حد چند ثانیه کودک را در اتاق تنها بگذارید. گاهی او را در اتاق تنها بگذارید به طوریکه بدون اینکه شما را ببیند در اتاق باز باشد و مراقب او باشید. البته والدین نباید به صورت طولانی مدت کودک را تنها بگذارند بلکه باید همیشه مراقب او باشند. این روش فرزندپروری و تربیت کودک از همان ابتدا زمینه را برای تامین نیاز عاطفی استقلال و داشتن کودک مستقل فراهم می‌کند. 

سال های نوپایی: 

کودکان در سنین 2 تا 4 سالگی به شدت می‌خواهند کارها را خودشان انجام دهند. استقلال کودک در این سنین قابل توجه است و شیوه‌های فرزندپروری باید متناسب با این نیاز تغییر کند. با این وجود حتی کودک مستقل نیز نمی‌خواهند از پدر و مادرش جدا شود. جدایی از والدین در این سنین باعث اضطراب در آنها می‌شود. آنها در مورد شیوه کار وسایل مختلف کنجکاوی کرده و آن ها را امتحان می‌کنند و گاهی در این زمینه دچار اشتباه می‌شوند. این اشتباه ها معمولا باعث ایجاد احساس ناکامی در آنها می‌شود و روش‌های فرزندپروری اشتباه در این وضعیت‌ها باعث تخریب اعتماد به نفس و تضعیف استقلال کودک می‌شود. در این سنین باید به آنها اجازه داد اتاق خود و اسباب بازی‌ها و دیگر چیزهای امن را کاوش کنند و یاد بگیرند با محیط اطرافشان کنار بیایند. والدین باید با رویکردهای فرزندپروری مناسب یک استقلال متناسب با سن برای فرزندشان ایجاد کنند. آن‌ها باید در یک سمت محدودیت‌های معقول و در سمت دیگر یک محدوده امن آزادی برای کودک فراهم نمایند. 

یکی از راه‌های رسیدن به استقلال کودک این است که والدین به کودک “حق انتخاب” دهند. از او بپرسید؛ با چه اسباب بازی دوست داری بازی کنی؟ چه کتابی دوست داری بخوانی؟ امروز به کدام پارک برویم؟ این نکاه به تربیت کودک باعث تقویت توانایی تصمیم‌گیری و افزایش اعتماد به نفس می‌شود. گاهی کودکان در این سن از حق انتخاب‌های زیادی که والدین به آنها می‌دهند گیج می‌شوند. در این حالت والدین باید فقط بین دو چیز به کودک حق انتخاب دهند، مثل “عزیزم میخوای نقاشی بکشی یا کتاب بخونی؟”

به این نکته باید توجه داشت که رویکردهای فرزندپروری باید متناسب با سن کودک باشد. تصمیم‌گیری در مورد مسائل روزمره و جزئی و غیرخطرناک را به عهده کودک بگذارید. بااین وجود هنوز در این سن تصمیم‌های مهم باید بر عهده والدین باشد.

فرزندپروری سالم ، تقویت کودک مستقل
فرزندپروری سالم ، تقویت کودک مستقل

دوران ابتدای کودکی:

در سن چهار تا هفت سال کودکان کارهای بیشتری را به صورت مستقل انجام می‌دهند. لباس پوشیدن، بستن بند کفش، کمک به چیدن میز شام و چیدن اسباب بازی‌ها از جمله کارهایی است که کودکان در این سنین دوست دارند به طور مستقل انجام دهند. در این سن والدین باید با حفظ استقلال کودک هنوز روی مواردی مثل زمان خواب، زمان بیدار شدن و حمام کردن نظارت داشته باشند. والدین باید صریح خواسته‌ها و انتظارات خود را بیان کنند، اما باید تا جایی که ممکن است فرصت طرح نظرات را به کودکان بدهند. آنها باید از کنترل مداوم بپرهیزند و استقلال کودک را تامین بکنند. 

احترام در رابطه:

در برخی موارد والدین همزمان با دادن استقلال نسبی به کودک باید مراقب برخی مسائل باشند. فرض کنید سعی کردیم به فرزندانمان حق انتخاب بدهیم. این کار باید به روش درست انجام شود تا پیام اشتباهی به کودک ندهد. این کار باید با روشی انجام شود که کودک احساس تحقیر نکند بلکه این حس به او منتقل شود که همه در یک تیم هستند و تضادی بین او و پدرومادر وجود ندارد. بسیار مهم است که وقتی با کودکان صحبت می‌کنید لحنتان آرام باشد. برای مثال ممکن است مادر با لحن مقتدرانه بگوید: “ما امروز تصمیم داریم بریم پارک سریع تصمیم بگیر کدوم اسباب بازیتو میخوای بیاری.” در اینجا درست است که به کودک حق انتخاب داده‌اید اما لحن خشن ارتباط، کودک را در برنامه مادر به شخص درجه دو تبدیل کرده است. دقت کنید که کلمات فقط بخش کوچکی از ارتباط ما با دیگران را تشکیل می‌دهد. لحن صدا و زبان بدن و حالت صورت در ارتباط بسیار مهم‌اند. در مثال فوق بهتر است گفته شود؛ “عزیزم ما میخوایم امروز بریم تفریح کدوم اسباب بازیتو دوست داری با خودت بیاری پارک؟” این گفتار پیام بسیار متفاوتی را به کودک منتقل خواهد کرد. 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *