وقت گذرانی با فرزندان! اهمیت بازی با کودک


انسان موجودی اجتماعی است و به روابط اجتماعی و بودن صمیمانه با دیگران نیاز حیاتی دارد. وقت گذرانی با فرزندان یکی از وظایف اصلی والدین برای فراهم کردن شرایط رشد شناختی و شخصیتی و روانی فرزندانشان است. شیوه وقت گذرانی با فرزندان با توجه به سن آن ها متغیر بوده و بازی با کودک بهترین شیوه در سنین پایین است. والدین به عنوان اولین معلم کودکان، نقش بسیار حیاتی در رشد و تربیت آنها دارند. وقتی والدین وقت گذرانی با فرزندان را جدی بگیرند و به طور فعال حضور پررنگی در زندگی فرزندانشان داشته باشند، باعث افزایش ارتباط و صمیمیت کل خانواده میشوند بلکه به رشد بهتر فرزندان هم کمک میکنند. وقت گذرانی با فرزندان و بازی با کودک باعث تقویت احساس اعتماد به نفس در آنها میشود. واقعیت امر این است که کودکان به وقت، محبت و توجه شما نیازمندند، و هر لحظه از توجه و حضور شما میتواند نقش بزرگی در آینده کودکتان داشته باشد. وقت گذرانی با فرزندان باعث میشود که آن ها به طور طبیعی روابط اجتماعی را تجربه و مهارتهای جسمانی و ذهنی خود را تقویت کنند. وقت گذرانی با فرزندان و انجام فعالیتهای مشترک، به آنها احساس ارزشمند بودن میدهد و ارتباط عمیق تری بین شما و فرزندانتان ایجاد میکند.
برای هر کدام از فرزندانتان وقت اختصاصی فراهم کنید.
یکی از توصیه های بسیار مفید به والدینی که در برقراری رابطه با فرزندانشان مشکل دارند، برقراری رابطه یک به یک با هر کدام از آنها است. وقت گذرانی با فرزندان به طور اختصاصی، به هر کدام از آن ها حس منحصر به فرد بودن و ارزشمند بودن میدهد. برای سنین پایین بازی با کودک بهترین گزینه است اما برای فرزندان بزرگتر شاید این روش جواب ندهد. بسیاری از والدین زمان اختصاصی و مجزایی را برای فرزندان خود در نظر نمیگیرند و وقت گذرانی با فرزندان را تنها محدود به حضور فیزیکی در خانه یا مهمانیهای خانوادگی میدانند. یک مادر ممکن است صبح تا شب را با فرزندش سپری کند یا یک پدر ممکن است زمان محدودی را مثل مسیر رفت و برگشت مدرسه، خرید کردن با آنها و یا جمع شدن درکنار هم برای صرف شام یا ناهار در طول روز با کودکانش بگذراند. درست است که این زمانهای”معمولی” ارزش بسیار زیادی دارد اما کودکان نیازمند توجه و محبت بیشتری از سمت شما هستند. وقتی شما در طول روز زمانی را برای وقت گذرانی با فرزندانتان در نظر میگیرید و از انجام برخی کارهای مهم خود صرف نظر میکنید این پیام را به فرزند خود میدهید که ” تو در حال حاضر برای من از هر کار دیگری مهمتر و ارزشمندتر هستی” . بنابراین در نظر گرفتن وقت اختصاصی برای هرکدام از کودکانتان حتی برای 30 دقیقه در طول روز، باعث ایجاد یک ارتباط فوق العاده بین شما و آنها خواهد شد. بازی با کودک هم به صورت اختصاصی و هم بازیها و برنامههای مشترک دسته جمعی از ضرورتهای مهم در این زمینه است.
وقت گذرانی با فرزندان؛ اهمیت وقت اختصاصی برای کودکان
حتما شما هم موارد زیادی از حسادت و یا رقابت را در میان فرزندان خود دیدهاید. این مساله مخصوصا با ورود فرزند جدید به خانواده به صورت پررنگ و گاهی مساله ساز دیده میشود. وقت گذرانی با فرزندان به صورت اختصاصی و به صورت جداگانه با هر کدام از بچهها، میتواند پادزهری برای رقابت و یا حسادت کودکان باشد. چرا که اگر برای هرکدام از کودکان زمان مجزا اختصاص دهید، کودک احساس نمیکند که خانواده اهمیت کمتری برای او قائل است. بازی با کودک بزرگتر به او یادآوری میکند که همچنان برای والدین مهم است. چون شما به همان اندازه که برای فرزند دیگرتان وقت گذاشتید به همان اندازه هم به او وقت اختصاص دادید. عدم توجه به وقت گذرانی با فرزندان اثرات مضری برای آنها دارد. اساس موفقیت و رشد انسان بر ارتباط سالم و سازنده استوار است و عدم توجع والدین به اصل وقت گذرانی با فرزندان ارتباط سالم و سازنده را در آنها دچار مشکل اساسی خواهد کرد. تحت فشار قرار دادن کودکان برای قبول شدن در مدارس سطح بالا از جمله مواردی است که به وضوح در جامعه امروزی قابل مشاهده است. بسیاری از والدین زمان کودکانشان را با کلاسهای متعدد آموزشی، ورزشی، و گاهی هنری پر میکنند. این کلاسها شاید مفید واقع شود اما باعث عدم توجه والدین به وقت گذرانی با فرزندان میشود. این مساله رشد تواناییها و سلامت روانی-شناختی کودکان را تحت الشعاع قرار میدهد. سوال این است که پس والدین چه زمانهایی را برای ساختن رابطه با فرزندانشان در نظر میگیرند؟ از طرفی بعضی از والدین بیش از حد درگیر کارند و زمان کافی برای خانواده خود ندارند، جامعه ممکن است آنها را موفق بداند اما آنها ارتباط کمی با کودکانشان دارند و در بعضی مواقع اصلا هیچ ارتباطی ندارند! نتیجه عدم وقت گذرانی با فرزندان رابطه ضعیف والد و فرزند و آسیبهای جدی به فرزندان است. بازی با کودک بهترین شکل وقت گذرانی با فرزندان است. بازی با کودک به او رقابت سالم را یاد میدهد و در عین حال باعث افزایش صمیمیت در خانواده میشود.
نقش پدر و وقت گذرانی با فرزندان
وقتی صحبت از رابطه و بازی با کودک در میان است علاوه بر نقش اساسی مادر، باید بر رابطه و بازی پدر با فرزندان هم تاکید ویژه ای داشته باشیم. مطالعات نشان داده که افرادی که نقش پدر در کودکی آنها پررنگ بوده، در بزرگسالی افراد مهربانتر و دلسوزتری هستند و روابط بهتری با همسالان خود دارند. روزانه نیم ساعت بازی با کودک اثرات فوق العادهای روی رشد مهارتهای او میگذارد. اگر در طول روز بیست الی سی دقیقه و در آخر هفته بیش از این زمان را با کودک خود وقت بگذرانید و با آنها بازی کنید، باعث میشود که ارتباط بین شما و فرزندتان بسیار عمیق شده و رابطه شما به یک رابطه برد-برد تبدیل شود. یعنی رابطهای که هم شما در آن سود میبرد و هم کودک. بازی با کودک اثرات عمیقی روی سلامت روان والدین نیز دارد. البته هم کودکان و هم نوجوانان نیازمند برقراری رابطه عمیق و پذیرش از سمت والدین هستند. بعضی از پدران رابطه بسیار خوبی با فرزندان کوچک خود برقرار میکنند اما چنین رابطهای را با فرزند نوجوان خود ندارند. درست است که با بزرگ شدن کودک میزان استقلال او هم بیشتر میشود اما اینجا همان جایی است که بسیاری از والدین به خطا میروند و رابطه کم کم با افزایش استقلال کودک افت میکند. توجیه والدین این است که “کودک من بزرگ شده و به استقلال لازم در انجام کارهایش رسیده است”. اگر در این مورد سهل انگاری داشته باشیم بهای این سهل انگاری را با از دست دادن رابطهای که نوجوان، برای گذر از دوره کودکی به بزرگسالی نیاز دارد، میپردازیم. درست است که در دوره نوجوانی استقلال افزایش مییابد اما درعین حال رابطه باید حفظ شود.


بیشتر بخوانید: “خدمات روانشناسی و مشاوره“
داستان کوتاه زیر تجربه ی واقعی پدری است از ارتباطش با فرزند دختر خود:
“زمانی که دخترم بچه بود من رابطه خیلی خوبی با او داشتم، کارم سبکتر و وقت آزادم زیادتر بود، بنابراین میتوانستم او را به گردش ببرم و لحظات بسیار خوشی را برای او به وجود بیاورم. درخانه بسیار باهم بازی میکردیم، نقاشی میکشیدیم و من پا به پای دخترکوچولوم با او بچگی میکردم. رابطه ما بسیار خوب بود تا اینکه کم کم با سنگین شدن کارهایم فاصله بین من و دخترم بیشتر شد. اوایل میتوانستم در خانه یکی دو ساعتی را به او اختصاص دهم و باهم بازی کنیم، نقاشی بکشیم و آشپزی کنیم اما قرارهای بیرون رفتن ما به علت مشغله زیاد من کنسل شده بود. هر روزی که میگذشت حجم کارها و خستگیهای من بیشتر و بیشتر میشد. تا جایی که من بیش از حد سرگرم کارم شدم. درست زمانی که دخترم وارد سن اوایل نوجوانی شد بین ما فاصله زیادی افتاده بود و تقریبا آن ارتباط گرم و قشنگ جای خود را به چند کلمه محدود داده بود که در طول روز بین ما رد و بدل میشد. بعد از آن سعی کردم از حجم کارم کم و رابطه را مجددا برقرار کنم ولی دخترم نیازی به برقراری مجدد رابطه ندید. ناامید شده بودم و سرانجام به او رشوه دادم که آخر هفته به رستوران برویم و چند ساعتی را باهم بگذرانیم. این ترفندی برای برقراری رابطه به حساب میآمد. آن شب من برای اینکه در این مدت زیادی مشغول کار بودم از او عذر خواهی کردم و او درمورد احساسات متناقضی که در این مدت تجربه کرده بود برایم حرف زد. هفته بعد او را به یک کتاب فروشی بردم تا کتاب مورد علاقهاش را بخرد و در هفته سوم از جدیدترین دوستهایی که پیدا کرده بود برایم گفت. بعد از یک ماه رابطه ما رو به بهبودی رفت و کم کم ترمیم شد. وقتی دخترم دبیرستان میرفت تنها زمانی که میتوانست من را پیدا کند صبح زود قبل از رفتن به مدرسه بود. این زمان برای من زمان راحتی نبود اما برای او غنیمت بود. من و دخترم شاید چهل دقیقه با هم صحبت میکردیم و دخترم از نگرانیهایی که بابت آیندهاش داشت با من صحبت میکرد اما درنهایت با شادی و احساس امنیت به مدرسه میرفت و من حس میکردم رابطه عمیقی با دختر نوجوانم برقرار کردم.”
وقت گذرانی با فرزندان و بازی با کودک به ساختن یک ارتباط صحیح منجر میشود. ممکن است در اوایل که تصمیم به ترمیم رابطه داریم فرزندمان زیاد تمایل به صحبت کردن نداشته باشد اما مهم است که والدین صبوری کنند و از ارتباط برقرار کردن با آنها ناامید نشوند. به آنها یاد بدهند احساسات خود را شناسایی کرده و آن را نامگذاری کنند؛ احساساتی مثل غم، لذت، ترس، هیجان، ناامیدی، اشتیاق یا عصبانیت. این کار را میتوان با استفاده از پرسشهای روزانه از وقایع زندگی انجام داد. کودکان در این سن به محبت زیادی نیاز دارند. بسیاری از پدرها از بوسیدن یا بغل کردن کودکانشان خود داری میکنند در حالی که این کار اشتباه است و هم دختران و هم پسران نیازمند این محبت از سوی پدرانشان هستند. بچهها باید رابطه عاطفی عمیق با والدینشان را تجربه کنند تا به افراد بزرگسال سالمی تبدیل شوند. اگر میخواهید کودکان عزت نفس داشته باشند باید احساس کنند که از سوی والدینشان پذیرفته شده هستند. نیاز به رابطه و پذیرش نیازی است که در آن عواطف نقش اصلی را بازی میکنند. رابطه واقعی ما با فرزندانمان زمانی شکل میگیرد که به اشتراک گذاشتن احساساتمان دو طرفه باشد. در نتیجه کودکان حس میکنند که افکار و عقایدشان، آسیبها و احساساتشان، پیروزیها و شکستهایشان در قلب والدین جا دارد. پذیرش فرزندان ما زمانی شکل میگیرد که بچه ها احساس کنند والدینشان برای آنچه هستند با تمام ضعفها و قوتهایی که دارند ارزش قائلاند. رابطه مطمئن و پذیرش بی قید و شرط آنها خانه را به جای امنی تبدیل خواهد کرد.
در نهایت، مهم نیست که فرزند شما در چه دوره سنی قرار دارد، برای کنار هم بودن برنامه ریزی کنید، با آنها وقت بگذرانید و خاطره بسازید. این کار نه تنها مستقیما باعث بهبود رابطه در خانواده شما میشود بلکه به بچهها الگویی میدهد که در زندگی مشترک آینده خود از آن برای شروع روابط مطلوب استفاده کنند.
سلام عالی بود موفق باشی
دکتر غلام نبی اکاتی روانشناس ومشاور
سپاس از توجه و همراهی شما