توانبخشی شناختی، بازتوانی و بهبود توانایی های ذهنی
احتمالا شما هم در مورد شناخت شنیده باشید، اما معمولا افرادی که خود یا یکی از نزدیکانشان به دلایلی دچار اختلال شناختی شدهاند بیشتر با آن آشنا هستند. توانایی های شناختی طیف گستردهای از فعالیتهای ذهنی است که به ما کمک میکند دنیای پیرامون را بشناسیم و با آن ارتباط بگیریم. انسان به کمک توانایی های شناختی تصویری از دنیای بیرون را در مغز خود می سازد. با خلق این تصویر ما قادر به فهم پیرامون می شویم و با آن ارتباط برقرار می کنیم. همچنین از این طریق می توانیم محیط را به دلخواه و نیاز خود تغییر دهیم، آن را مدیریت کنیم و در شرایط خاص بهترین تصمیم را با کمک مهارت های شناختی خود بگیریم. متاسفانه به دلیل گستردگی مهارت های شناختی و پیچیدگی های ذهنی و عصب شناختی آن، این تواناییها در بسیاری از بیماریها و اختلالات رشدی دوران کودکی و بیماریهای مختلف مغز و اعصاب و روانپزشکی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان دچار اختلال میشود.
درمان بسیاری از این وضعیتها بدون بازتوانی جنبههای آسیب دیده شناخت و توانبخشی شناختی ممکن نیست. به همین دلیل توانبخشی شناختی یکی از جنبههای مهم درمان در بسیاری از این بیماریها و اختلالات است و پروتکلهای جهانی روی بازتوانی شناختی در خیلی از این بیماریها تاکید میکنند. با ما باشید تا باهم مفهوم شناخت را مرور کنیم و جنبهها و تواناییهای مختلف شناختی را بشناسیم. در هر قسمت علائم اختلال در هر کدام از توانایی های شناختی را ذکر و رویکرد کلینیک توانبخشی زاگرس کرمانشاه را به بازتوانی آن تشریح میکنیم.


شناخت چیست؟
شناخت به عنوان محصول نهایی همه فرآیندهای ذهنی انسان شناخته شده و مجموعهای از تواناییهای سطح عالی ذهن است که توسط قشر خاکستری مغز پردازش میشود. در باور عموم معمولا شناخت را معادل تفکر و در برخی موارد معادل حافظه میدانند. اما شناخت و مهارت های شناختی بسیار فراتر از این تواناییها هستند. شناخت به طور عام به فراگیری دانش از طریق فرآیندها و اعمال ذهنی و فهم و ادراک پیرامون از طریق تفکر و تجربه معنی میشود. تحقیقات علوم اعصاب و روانشناسی شناخت را به تعدادی توانایی ذهنی یا زیرسیستمهای ذهنی تقسیم کردهاند. این تواناییها شامل ادراک، مهارت های ادراکی-حرکتی، توجه و تمرکز، حافظه و یادگیری، عملکردهای اجرایی، توانایی های بینایی-فضایی و زبان است.
در ادامه هر کدام از توانایی های شناختی را با ذکر مثالهایی شرح میدهیم. همچنین بیماریها یا شرایطی را که باعث ایجاد اختلال در هر کدام از توانایی های شناختی میشوند معرفی میکنیم. در ادامه روشها و رویکردهای درمانی کلینیک توانبخشی زاگرس کرمانشاه را برای بازتوانی هر کدام از اختلالات شناختی معرفی میکنیم.
حس ها و ادراک
حس به توانایی کشف یا مطلع شدن از محرکهای حسی پنج گانه گفته میشود این توانایی ها لایه سطحی و ابتدایی شناخت هستند و آسیب به هر کدام از آنها میتواند باعث ضعف ساختار کلی شناخت شود. آزمونهای معمول بینایی، شنیداری، حس لامسه، چشایی و بویایی برای سنجش حس ها استفاده می شود. اختلالات حسی در زیر گروه این توانایی شناختی قرار میگیرد. مشکلات ایجاد شده به دلیل ضعفهای حسی مانند مشکلات بینایی و شنوایی و کم حسی و بیش حسیهای مختلف بخصوص در حسهای لامسه و بویایی جزء اختلالات این حوزه هستند. نمونه این مشکلات در کودکان دارای اختلالات رشدی مانند اتیسم و ADHD به وفور دیده میشود، اما در بیماریهای دیگر و همچنین برخی تروماها و بیماریهای مادرزادی نیز وجود دارند.
ما در کلینیک توانبخشی زاگرس کرمانشاه در صورت لزوم مراجع را برای اطمینان از سلامت بینایی و شنوایی به همکاران شنوایی شناس و بینایی سنج ارجاع میدهیم. حسهای دیگر و امکان بیش حسی یا کم حسی هم با کمک ارزیابیهای بالینی و تاریخچهگیری دقیق از خانواده ارزیابی میشود. آگنوزیهای حسی جزء این دسته از اختلالات شناختی هستند. در این بیماران فرد در شناخت اشیاء، صداها، مزهها، بوها و حتی محرکهای لمسی که قبلا تجربه کرده ناتوان است. استفاده از وسائل کمکی مانند سمعک و عینک و طراحی مداخله فردمحور جهت تعدیل حسی از جمله مداخلات ضروری است که توسط تیم تخصصی ما اجرا و پیگیری میشود.
ادراک به معنی تشخیص محرکهای معنادار است. محرکهای معنادار همان حسهایی هستند که به دلیل تجربیات قبلی فرد دارای معنا میشوند. به بازشناسی این حسها ادراک گفته میشود. انسان با کمک توانایی ادراک، اطلاعات حسی حواس مختلف را با هم یکپارچه می کند تا به مفهوم مورد نظر برسد. این ادراک جدید با تجربیات حسی و ادراکی قبلی فرد مقایسه و یکپارچه میشود تا ادراکی همه جانبه از پدیده به دست بیاید. ارزیابی ادراک با استفاده از توانایی فرد برای تشخیص و شناخت اشیاء، صداها و پدیدههای معنادار حسی انجام میشود.
هر نوع اختلال در زمینه ادراک، کل ساختار شناختی فرد را دچار مشکل اساسی میکند و نیازمند توجه فوری و همه جانبه است. ادراک نیز در بسیاری از اختلالات و تاخیرهای رشدی دچار مشکل میشود. آزمونهای مختلفی برای ارزیابی ادراک توسط گفتاردرمانگر و روانشناسی تیم کلینیک زاگرس کرمانشاه استفاده میشود. این ارزیابیها به ما کمک میکند که بهترین برنامه درمانی را با توجه به سن مراجع و نوع اختلال طراحی و اجرا کنیم.
یکی از اختلالات شناخته شده ادراک بی توجهی و غفلت نسبت به نیمه میدان بینایی و نیمه بدن خود بیمار است. به این اختلال نگلکت (Neglect) میگویند. این وضعیت به دلیل آسیب قسمتی از مغز به اسم لوب آهیانه یا پریتال ایجاد میشود. در این وضعیت فرد یک نیمه میدان بینایی و حسی را به طور کامل حذف میکند. به عنوان مثال نصف غذای داخل بشقاب را میخورد، یا حین نقاشی تنها نصف شکل مورد نظر را میکشد. این اختلال بیشتر در بزرگسالان و به دنبال سکته یا دیگر ضایعات مغزی ایجاد میشود. توانبخشی شناختی در این بیماران شامل تشخیص صحیح، مداخلات بازتوانی حسی و ادراکی و ایجاد تغییرات محیطی برای کاهش خطرات و افزایش ایمنی در محیط زندگی فرد است.
مهارت های ادراکی حرکتی
توانایی انسان برای هماهنگ کردن حرکات بدن با تغییرات محیط پیرامون را مهارت های ادراکی-حرکتی می گویند. توانایی دستکاری محیط به عنوان بخشی از مهارت های ادراکی-حرکتی یکی از اساسیترین و مهمترین تواناییهای نوزاد انسان است که برای شناخت و تغییر محیط به آن نیاز دارد. مهارتهای ادراکی-حرکتی شامل مهارتهای حرکتی ظریف مانند مهارتها و سرعت حرکت دستها و انگشتان، زمان و سرعت واکنش و مهارتهای کلیتر مانند حفظ تعادل است. افراد دارای اختلال در این زمینه معمولا “دست و پا چلفتی” توصیف میشوند.
کاهش سرعت حرکات و ضعف در یادگیری مهارتهای حرکتی جدید یکی از نشانههای برجسته مشکل در این توانایی مهم شناختی است. معمولا دستبرتری در این کودکان با تاخیر قابل توجه به سرانجام میرسد و نیازمند کمک و مداخله است. این افراد در سنین مدرسه دانش آموزانی بسیار بدخط هستند. این مشکلات معمولا همراه با اختلالات دیگر رشدی وجود دارند اما به دلیل برجسته نبودن نشانههای آن معمولا نادیده گرفته میشوند. ارزیابیهای دقیق تیم تخصصی کلینیک زاگرس این تواناییها را نیز میسنجد و برنامههای درمانی و مشاورههای لازم به خانواده بر اساس نتیجه ارزیابیها ارائه میشود. در صورت شدید بودن مشکل، مراجع به کاردرمانگر ارجاع داده میشود. همکاران کاردرمانگر برنامهها و مداخلات تخصصی برای بهبود وضعیت این کودکان اجرا می کنند.

توجه و تمرکز
توجه به زبان ساده توانایی تمرکز همزمان روی چند محرک، توجه به ضروریات و نادیده گرفتن محرکهای مزاحم است. توجه و تمرکز یک توانایی پیچیده و چندوجهی است که مقدمه و پیش نیاز تواناییهای شناختی پیچیدهتر مانند عملکردهای اجرایی است. دو نوع اصلی توجه شامل توجه انتخابی و توجه مستمر هستند. توجه انتخابی توانایی توجه به اطلاعات مهم و مرتبط در محیط و نادیده گرفتن اطلاعات و محرکهای بی ربط و غیر مهم است. افراد و بخصوص کودکان دارای اختلال توجه در این جنبه به شدت دچار مشکل هستند. آنها توانایی نادیده گرفتن محرکهای مزاحم و غیرمرتبط را ندارند و به همین دلیل عملکرد شناختی آنها به شدت افت میکند. اختلال در این بخش از مهارت توجه در بسیاری از اختلالات رشدی از جمله ADHD دیده میشود. ارزیابی این نوع توجه با ارائه محرکهای مزاحم حین انجام یک تکلیف انجام می شود. معمولا در افرادی که دچار اختلال توجه انتخابی هستند وجود محرک مزاحم آنها را از توجه به هدف اصلی باز میدارد.
به عنوان مثال در یک تکلیف بینایی که شامل ساختن یک الگوی خاص با خطوط یا اشیا است، وجود یک خط رنگی باعث میشود فرد دارای اختلال توجه، از هدف اصلی ساختن الگو باز بماند. در این حالت توجه فرد از ساختن الگو به رنگ متفاوت یکی از محرکها جلب میشود. نمونه دیگر، اولویت جزء به کل در برخی تمرینات شناختی است. به عنوان مثال ما معمولا هنگام خواندن روی کل کلمه توجه میکنیم و در صورت لزوم در مرحله دوم توجه روی حروف متمرکز میشود. در افراد دارای اختلال توجه این مساله برعکس است و عمده توجه آنها روی حروف متمرکز است. این حالت بخصوص در کودکان دارای اتیسم دیده میشود. در دیگر اختلالات رشدی نیز این مساله قابل توجه است.
یکیدیگر از تواناییهای توجه پردازش دوگانه است. در این حالت دو جریان محرک متفاوت مانند یک محرک شنیداری و یک محرک دیداری همزمان به فرد ارائه میشود. فرد باید بتواند با درخواست درمانگر توجه خود را روی پردازش یکی از محرکها یا در نهایت روی پردازش همزمان هر دو محرک متمرکز کند. این توانایی به درجات مختلف در بیماریهای روانپزشکی و مغز و اعصاب آسیب میبیند. ضعف در این مهارت شناختی در اختلالات رشدی نیز دیده میشود.
توجه مستمر به عنوان حفظ توجه روی یک محرک خاص تعریف میشود. توجه مستمر را به عنوان تمرکز می شناسیم. بسیاری از کودکان دچار اختلالات رشدی در این قسمت ضعیف عمل میکنند. ماندگاری توجه روی یک محرک یا فعالیت خاص برای یادگیری و حل مساله ضروری است. اختلال در این توانایی با شکایت عدم تمرکز یا عدم توانایی در به سرانجام رساندن تکالیف همراه است. این توانایی با پیدا کردن یک محرک خاص از بین محرکهای مشابه مزاحم ارزیابی می شود؛ به عنوان مثال پیدا کردن یک حرف خاص از بین حروف مشابهی که به تعداد خیلی زیاد در صفحه تکرار شدهاند.
از آنجا که توجه یکی از جنبههای مهم و پایهای شناخت و پیشنیاز مهارت های شناختی عالیتر است، باید جدی گرفته شود. در کلینیک توانبخشی زاگرس مهارت توجه جزء اولین اولویت ها برای ارزیابی است. سطوح مختلف توجه طی ارزیابیهای بالینی و با استفاده از آزمونها و نیز با کمک مصاحبه دقیق با والدین و اطرافیان کودک بررسی میشود. تقویت تواناییهای آسیب دیده با برنامههای درمانی متعدد متناسب با سن و وضعیت مراجع طراحی میشود. آموزش والدین و اطرافیان و جلب همکاری آنها بخش اساسی و جداییناپذیر درمان است. به همین دلیل تیم تخصصی کلینیک زاگرس توانبخشی شناختی مبتنی بر خانواده را برای مراجعان طراحی و اجرا میکند. در توانبخشی شناختی مبتنی بر خانواده نقش والدین و دیگر اطرافیان در اجرای برنامه بازتوانی شناختی جهت افزایش مهارت های شناختی آسیب دیده و جبران اختلال شناختی بسیار پررنگ است. در این رویکرد محیط زندگی کودک، بازیهای لازم، و اسباببازیهای ضروری با توجه به نتایج ارزیابیهای شناختی با کمک درمانگر بازطراحی میشود.
یکی دیگر از درمانهای مورد نظر برای تقویت توجه و درمان اختلال توجه و تمرکز در کلینیک توانبخشی زاگرس نوروفیدبک است. تحقیقات اثرگذاری نوروفیدبک روی برخی جنبههای توجه را تایید کردهاند. البته استفاده از نوروفیدبک به شکل چشم بسته برای همه مراجعان توصیه نمیشود و اصرار والدین برای استفاده از نوروفیدبک غیرضروری است. درمان نوروفیدبک تنها زمانی شروع میشود که نتیجه ارزیابیهای تیم تخصصی کلینیک توانبخشی زاگرس آن را مفید بداند.


حافظه
حافظه آنقدر اهمیت دارد که در باور بسیاری از مردم توانایی حافظه معادل توانایی شناختی در نظر گرفته میشود. به همین دلیل نیز بسیاری، حتی در میان کادر درمان، اختلال شناختی را معادل اختلال حافظه در نظر میگیرند. این باور هر چند درست نیست اما نشاندهنده اهمیت حافظه به عنوان یکی از مهارت های شناختی پیچیده و اساسی است. حافظه به نوعی فرآیند رمزگذاری، ذخیره، رمزگردانی و بازیابی اطلاعات در مغز است. بر این اساس محور یادگیری را حافظه تشکیل میدهد. برای داشتن حافظه سالم، بسیاری دیگر از مهارت های شناختی مانند توجه و تمرکز ضروری هستند.
اختلال حافظه یکی از جنبههای مهم اختلال شناختی است که هم در اختلالات رشدی-عصبی و هم در اختلالات شناختی دوران بزرگسالی دیده میشود. معمولا در کودکان این مشکل همراه با آسیب دیگر مهارت های شناختی و انواع اختلالات شناختی دیگر دیده میشود. در بزرگسالان هر دو حالت ممکن است. برخی بیماریها مانند زوال عقل یا دمانس همه مهارت های شناختی از جمله حافظه را به درجات مختلف درگیر میکنند. بیماری آلزایمر نوعی دمانس یا زوال عقل است که مشخصه اصلی و ابتدایی آن اختلال حافظه است. در مراحل پیشرفته تر بیماری آلزایمر دیگر مهارت های شناختی نیز مختل شده و اختلالات شناختی گستردهتری ایجاد میشود. در نوع دیگر دمانس یا زوال عقل به اسم دمانس فرونتوتمپورال، اختلال حافظه در مراحل پیشرفته تر بیماری بروز میکند.
اختلال حافظه میتواند به صورت جدا و در عدم حضور دیگر اختلالات شناحتی نیز دیده شود. سندرمهای فراموشی در بزرگسالان از جمله این وضعیتها هستند. آسیب شناختی حفیف یا MCI نیز جزء این گروه است. برخی کودکان نیز تنها در توانایی حافظه ضعف دارند. ارزیابیهای تخصصی ما در کلینیک توانبخشی زاگرس ضعفهای موجود در حافظه دیداری، شنیداری و کلامی را مشخص و اهداف درمانی را تعیین میکند. برنامه درمانی با توجه به نوع و شدت اختلال حافظه طراحی و اجرا میشود. در ادامه به انواع حافظه و اختلالات هر کدام میپردازیم.
حافظه فعال یا حافظه کاری
حافظه فعال یکی از مهمترین توانایی های شناختی انسان است. حافظه فعال شامل بازیابی اطلاعات قدیمی یا نگهداری اطلاعات جدید در خودآگاه ذهنی فرد برای استفاده آنی است. حافظه فعال میتواند اطلاعات مختلف از حسهای مختلف مانند بینایی، شنیداری و لامسه یا اطلاعات کلامی و غیرکلامی باشد. حافظه فعال خود شامل دو بخش نگهداری و دستکاری اطلاعات است. مثال بارز این نوع حافظه، ذخیره موقت یک شماره تلفن برای شماره گیری است. حافظه فعال شماره تلفن و فرآیندهای حرکتی لازم برای شماره گیری را به طور موقت ذخیره و راه اندازی میکند و بعد از شماره گیری همه آن اطلاعات پاک میشود. بعد از شماره گیری ما دیگر آن شماره تلفن را حفظ نیستیم.
نگهداری حافظه فعال همان چیزی است که با آزمون حافظه عددی تست هوش وکسلر اندازه گیری میشود. تعدادی عدد برای فرد خوانده میشود و او باید آنها را با همان ترتیب تکرار کند. نمونه این آزمون کلامی را میتوان به صورت دیداری هم انجام داد. دستکاری حافظه فعال نیز دقیقا همان چیزی است که با آزمون حافظه عددی برعکس تست وکسلر بررسی میشود. در این آزمون فرد تعدادی عدد میشنود و باید اعداد را با ترتیب برعکس تکرار کند، یعنی هم اعداد را در حافظه نگهدارد و هم تغییری روی آنها اعمال کند.
مشخصه اصلی حافظه فعال محدودیت در ظرفیت و طول زمان نگهداری اطلاعات است. ظرفیت حافظه فعال محدود است و تعداد محدودی اطلاعات را در سنین مختلف میتواند نگهدارد. همزمان طول نگهداری این اطلاعات خیلی کم است و تمرکز روی اطلاعات بعدی باعث پاک شدن اطلاعات قبلی میشود. با این وجود اطلاعات می توانند از حافظه فعال به حافظه بلندمدت منتقل شود، اما این کار نیازمند تکرار و کدگذاری پنهان و ناخودآگاه اطلاعات است.
حافظه فعال برای حل مساله و یادگیری مهارتهای جدید بسیار مهم است. به همین دلیل در بسیاری از کودکان دارای اختلالات یادگیری اختلال حافظه فعال نیز دیده میشود. در اختلالات رشدی نیز مشکلات حافظه فعال به عنوان یکی از مهمترین مهارت های شناختی آسیب دیده وجود دارد. توانبخشی شناختی در این مراجعان، بدون توجه به بهبود حافظه فعال غیرممکن است. ارزیابیهای دقیق حافظه در سطوح و جنبههای مختلف، رویکرد تیم تخصصی کلینیک زاگرس کرمانشاه است. برنامه توانبخشی شناختی با توجه به ارزیابیهای جامع و نیازهای مراجع، جهت بازتوانی شناختی منحصربه فرد طراحی و اجرا میشود.


حافظه اخباری
این نوع حافظه یکی از انواع حافظه آشکار یا خودآگاه و بخشی از حافظه بلندمدت است. حافظه اخباری ارتباط تنگاتنگی با حافظه فعال دارد. ارتباط این دو حافظه منجر به کدگذاری، ذخیره و بازیابی اطلاعات از حافظه بلندت مدت در مواقع لزوم میشود. حافظه اخباری یا آشکار شامل حافظه اپیزودیک یا رویدادی و حافظه معنایی میشود. مثال بارز حافظه اپیزودیک به یادآوردن کارهایی است که دیروز انجام دادهایم یا گفتن غذایی که دیشب خوردهایم. مشکل در این نوع حافظه در اختلالات شناختی بزرگسالان به عنوان علائم شروع دیده میشود. در کودکان نیز این نوع اختلال شناختی دیده میشود. اینکه کدام فرآیند کدگذاری، ذخیره یا بازیابی اطلاعات آسیب دیده است برای درمان و توانبخشی شناختی اختلال حافظه بسیار مهم است. ارزیابیهای ما و شرح حال مراجع کمک میکند تا نوع و درجه اختلال شناختی را تعیین و برنامه بازتوانی شناختی را بر این اساس طراحی و اجرا کنیم.
حافظه معنایی نیز یکیدیگر از انواع حافظه آشکار یا اخباری است. این حافظه نوعی حافظه بلندمدت برای ذخیره اطلاعات کلامی است. در کودکان دارای تاخیر گفتار و زبان این نوع حافظه نیز رشد نمیکند و توانبخشی شناختی این مراجعان همزمان با گفتاردرمانی با تمرکز روی حافظه و بخصوص حافظه معنایی پیگیری میشود.
حافظه ناآشکار یا ناخودآگاه
این نوع حافظه با فرآیندی ناخودآگاه و اتوماتیک شکل میگیرد. فراگیری زبان در کودکی با استفاده از این نوع حافظه توسعه پیدا میکند. یادگیری مهارتهای حرکتی مانند راه رفتن و نوشتن نیز جزء این نوع حافظه است. حافظه ضمنی یکی از انواع این حافظه است. به عنوان مثال یادگیری و راندن دوچرخه با استفاده از حافظه ضمنی اتفاق میافتد. در برخی بیماران که حافظه رویدادی آسیب دیده و فرد قادر به یادآوری تجربیات و اطلاعات گذشته نیست، حافظه ضمنی سالم باقی میماند. این افراد علی رغم اختلال حافظه رویدادی یا معنایی همچنان قادر به دوچرخه سواری یا رانندگی هستند. در بیماری آلزایمر نیز علیرغم آسیب حافظه اخباری، حافظه ضمنی سالم باقی مانده و تنها در مراحل پیشرفته بیماری دچار اختلال میشود.
حافظه آینده نگر
این حافظه توانایی به خاطرآوردن انجام کارها در آینده است. برای مثال خوردن داروهای مشخص در زمان مشخص یا انجام کارهای مختلف در طول روز آینده جزء این نوع حافظه طبقهبندی میشوند. این نوع حافظه بیشتر در مشکلات روانپزشکی مانند افسردگی و اضطراب دچار اختلال میشود.
برنامه ارزیابی و طراحی تمرینات حافظه با توجه به تواناییها، ضعفها و نیازهای هر مراجع توسط تیم تخصصی کلینیک توانبخشی زاگرس انجام میشود. نتیجه مصاحبههای و ارزیابیها و نیز نظر متخصصین مربوطه توسط متخصص علوم اعصاب و روان شناس بررسی و مداخلات لازم طراحی میشود. مشکلات حافظه در برخی موارد میتواند حاصل بیماریهایی مانند کم کاری تیروئید یا کمبود ویتامینهای خانواده B باشد. به همین دلیل در صورت لزوم ارجاع به متخصصین مربوطه انجام میشود. برنامه توانبخشی شناختی ما برای اختلال حافظه منحصربه فرد و تخصصی است.
عملکردهای اجرایی
عملکردهای اجرایی مغز به توانایی های شناختی پیچیدهای گفته میشود که کارش کنترل و هماهنگی دیگر مهارت های شناختی و رفتاری برای رسیدن به یک هدف مشخص است. برنامهریزی، اولویتبندی، تصمیمگیری و ارائه پاسخ مناسب جزء عملکردهای اجرایی هستند. همچنین استدلال و حل مساله به عنوان محصول نهایی عملکردهای اجرایی شناخته میشوند. برای انجام این وظیفه مغز نیازمند انعطافپذیری شناختی برای طراحی راهحلهای ممکن، انتخاب سریعترین و راحتترین راهحل و نادیده گرفتن راه حلهای پرهزینهتر برای حل مساله است.
بازداری یکی از جنبههای مهم عملکردهای اجرایی است که بخصوص در کودکان ADHD و برخی دیگر از کودکان دارای اختلالات رشدی-عصبی آسیب میبیند. بازداری به توانایی مهار افکار یا پاسخهای بالقوه اشاره دارد. این توانایی از بروز رفتارهای ناخواسته و واکنشی جلوگیری میکنند. آزمونهای خاصی برای ارزیابی بازداری مورد استفاده قرار میگیرد و برنامه توانبخشی شناختی برای تقویت بازداری با توجه به شرایط مراجع طراحی و اجرا میشود.
