بهترین روش آموزش زبان دوم در کودکان


یکی از مسائل بسیار مهم در بحث دوزبانگی بهترین روش آموزش زبان دوم است. اگر زبان دوم با همان مدل و روش زبان اول و در محیط طبیعی فراگرفته شود دوزبانگی طبیعی ایجاد خواهد شد. اما اگر زبان دوم در کلاسهای آموزشی و به روش آموزش رسمی آموزش داده شود دوزبانگی آموزشی ایجاد خواهد کرد. قاعدتا بهترین مدل دوزبانگی روشی است که در سنین پایین و به روش طبیعی ایجاد میشود. در ادامه به بهترین روش آموزش زبان دوم در کودکان میپردازیم.
روش "هر والد یک زبان"
یکی از روشهای دوزبانگی دوران کودکی مدل “هر والد یک زبان” است. این روش توسط برخی به عنوان بهترین روش آموزش زبان دوم معرفی میشود. در این مدل هر کدام از والدین تنها با یک زبان مشخص با کودک ارتباط برقرار میکند. طرفداران این روش معتقدند وصل کردن هر زبان به یک فرد مشخص و ثابت تنها راه جلوگیری از سردرگمی و خستگی ذهنی کودک است. این توصیه هرچند به ظاهر جذاب و قابل قبول به نظر میرسد اما نادرست است. همانطور که ذکر شد دوزبانگی زودهنگام به هیچ عنوان کودکان را دچار سردرگمی نمیکند. همچنین اثرات مثبت دوزبانگی روی تواناییهای شناختی اصولا در تضاد با مفهومی به اسم “خستگی ذهنی” است.
با این وصف سوال مطرح شده هنوز سر جای خود باقیست؛ بهترین روش آموزش زبان دوم در کودکان چیست؟ خانوادهها و اطرافیان کودک باید چه استراتژی و روشی برای تسهیل و تقویت فرآیند دوزبانگی در کودکان در پیش گیرند؟ تحقیقات نشان داده است که روش “هر والد تنها یک زبان” احتمال دارد به دوزبانگی موفق در کودک بیانجامد اما تضمینی برای این موفقیت نیست. در عین حال بسیاری از کودکان میتوانند هر دو زبان را به صورت موفقیت آمیز از یک والد یاد بگیرند. به همین دلیل برخی دانشمندان معتقدند روش “هر والد تنها یک زبان” نه لازم است و نه کافی.
عوامل مهم دیگری برای کمک به دوزبانگی زودهنگام در کودکان معرفی شده است. بر اساس یافتههای جدید هر خانواده باید استراتژی منحصر به فرد و مناسب خود را داشته باشد. بر این اساس بهترین روش آموزش زبان دوم با توجه به شرایط خانوادگی و وضعیت شناختی کودک متفاوت و منحصر به فرد است. برای برخی والدین روش “هر والد یک زبان” میتواند بهترین روش آموزش زبان دوم باشد. اما این لزوما برای همه خانوادهها درست نیست و احتمال دارد برخی از خانوادهها لازم باشد از روشهای دیگری استفاده کنند.
کمیت و کیفیت مواجه با هر زبان
بدون شک کودکان زبان را از طریق شنیدن و تعامل با افراد دیگر یاد میگیرند. برای این کار لازم است کودکان در معرض دستور زبان، صداها، و واژههای هر دو زبان قرار گیرند. این مواجه هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی مهم است. بنابراین بهترین روش آموزش زبان دوم در کودکان باید با در نظر گرفتن میزان زمان اختصاص داده شده به هر زبان و محرکهای زبانی تعیین شود. کودک باید به اندازه کافی هر دو زبان را بشنود. همزمان کیفیت ارتباط کلامی مهم است. یک ارتباط کلامی باکیفیت شامل تعامل واقعی و رودررو با انسانهای دیگر است. به عنوان مثال نگاه کردن به تلویزیون هم یک ارتباط است اما ارتباط کلامی باکیفیت نیست و کودکان نمیتوانند زبان را به تنهایی از تلویزیون یاد بگیرند.
تحقیقات نشان داده که برنامههای بی کیفیت تلویزیون خزانه واژگانی کودک را به اندازه کافی رشد نمیدهند اما تعامل و ارتباط کلامی با اطرافیان و بخصوص با افراد مختلف باعث افزایش قابل توجه خزانه واژگانی میشود. بر این اساس اتکا به تلویزیون و نشاندن کودک خردسال پای کارتونهای انگلیسی به هیچ عنوان روش کافی و مناسبی برای یادگیری زبان دو م نیست و در بسیاری از مواقع او را از محرکهای مناسب زبان مادری نیز محروم ساخته و منجر به تاخیر گفتاری میشود.


بیشتر بخوانید: بهترین سن آموزش زبان دوم در کودکان
کمیت به نوعی نشان دهنده تعداد واژگانی است که کودک روزانه از هر زبان میشنود. کمیت مناسب در زمان نوزادی باعث تسریع رشد زبان میشود. شنیدن واژهها و جملات بیشتر فرصت بهتری برای فراگیری زبان به کودک میدهد. تحقیقات نشان داده این فرصت در آینده حتی به عملکرد بهتر کودک در مدرسه منجر خواهد شد. برای کودکان دوزبانه باید به کمیت و کیفیت مواجهه با هر دو زبان توجه داشت. هرچند دو زبان در طول فرآیند رشد همدیگر را تحت تاثیر قرار میدهند اما مسیر رشد و تحول هر کدام تا حدی مستقل و جدا از دیگری است. کودکانی که بیشتر در معرض یکی از زبانها بوده و واژهها و جملات بیشتری از آن زبان میشنوند، در آن زبان رشد بیشتر و بهتری دارند. به همین دلیل اگر میخواهید فرآیند دو زبانه شدن در کودک شما به خوبی پیش برود باید شرایط مواجه مناسب و کافی را در هر دو زبان برای کودک فراهم کنید.
مواجه یکسان با هر دو زبان، بهترین روش آموزش زبان دوم و دوزبانه سازی کودکان
زبان طور نسبی مواجه متعادل و یکسان با هر دو زبان فراگیری موفق هر دو زبان را تسهیل میکند. در شرایطی که والدین یا مراقبان مختلفی به میزان برابر پیش کودک هستند، استتراتژی “هر والد یک زبان” میتواند برای ایجاد مواجه یکسان با هر زبان خیلی کارساز باشد. برخی والدین مواجه با زبان اول یا دوم را محدود به ارتباط با مادربزرگ و پدربزرگ در آخر هفتهها یا تعطیلات میکنند. این روش به هیچ عنوان مناسب نبوده و شرایط مواجه یکسان با هر دو زبان را فراهم نمیکند. یا مواجه پاره وقت و نامنظم با یکی از زبانها از طریق کلاسهای آموزشی یا مربیها و پرستارهای پاره وقت نیز باعث ایجاد موازنه و مواجه یکسان با هر دو زبان نمی شود. در این راستا باید اهمیت زبان مادری نیز مورد توجه بوده و مقدم بر یادگیری زبان دوم باشد.
کودکی که 12 ساعت در روز میخوابد، تنها 84 ساعت در هفته بیدار است. یک بعدازظهر در بهترین حالت نهایتا 5 ساعت یا 6 درصد از زمان بیداری کودک را تشکیل میدهد. بنابراین اختصاص دادن تنها یک روز برای آموزش هر کدام از زبانها به هیچ عنوان مناسب و کافی نبوده و در نهایت باعث یادگیری مناسب زبان نمیشود. همچنین در خانوادههایی که مراقبت اصلی توسط مادر انجام میشود و بیشتر وقت کودک با مادر میگذرد، استراتژی “هر والد یک زبان” کارساز نبوده و مواجه یکسان با هر دو زبان را دچار اختلال میکند.
اهمیت زبان مادری
متاسفانه حتی در صورت مواجه یکسان کودک در سنین پایین، تضمینی برای ایجاد دوزبانگی یکسان و کامل در آینده نخواهد بود. این یکی از مشکلات اساسی برای خیلی از خانوادهها است. همچنانکه سن کودک بالا میرود نسبت به زبانهایی که در اطرافش استفاده میشود آگاهتر شده و به سمت زبان غالب یا زبانی که بیشتر میشنود گرایش پیدا میکند. این مساله بخصوص از سن ورود به پیش دبستانی باعث به هم خوردن تعادل و مواجه بیشتر با یکی از زبانها خواهد شد. معمولا یکی از زبانها که معمولا زبان رسمی است در موقعیت اصلی یا اکثریت تثبیت میشود، در حالی که زبانهای دیگری که به طور گسترده صحبت نمیشوند به عنوان زبانهای اقلیت شناخته میشوند.
زبانهای اقلیت که معمولا زبانهای مادری گروههای نژادی اقلیت هستند، حتی اگر از کودکی هم یادگرفته شده باشند، در ادامه فرآیند رشد کودک در معرض تضعیف و فراموشی قرار دارند. به همین دلیل توجه به اهمیت زبان مادری و حفظ موازنه به نفع آن بسیار مهم است. بسیاری از متخصصان توصیه میکنند که در سنین پیش دبستان، والدین اصل مواجه یکسان را به نفع زبان اقلیت زیر پا بگذارند و فرزند خود را بیشتر در معرض زبان مادری قرار دهند. به عنوان مثال همبازیهای هم زبان داشته باشد و شرایط بازی کردن را بیشتر با زبان مادری برایش فراهم کنند.
برخی دولتها یا ایالتهای دوزبانه با درک اهمیت زبان مادری، برای مواجه با این مشکل و پرورش کودکان کاملا دوزبانه با توانایی زبانی سطح بالا در هردو زبان، استراتژیهای خاصی را اجرا میکنند. میامی آمریکا (اسپانیایی-انگلیسی)، مونترال کانادا (فرانسوی-انگلیسی) و بارسلونای اسپانیا (کاتالانی-اسپانیایی) از جمله مناطق شاخص در این زمینه هستند. در این مناطق شرایط برای استفاده یکسان و مواجه کامل و برابر با هر دوزبان تاحد ممکن فراهم میشود.


بیشتر بخوانید: آیا آموزش زبان دوم باعث سردرگمی کودک میشود؟
کلام آخر؛ بهترین روش آموزش زبان دوم
در آخر مجددا به سوال اول برمیگردیم؛ والدین کدام روش و استراتژی را در پیش بگیرند؟ به طور کلی والدین باید روش و استراتژی را انتخاب کنند که مواجه مناسب و کافی با هردو زبان را برای فرزندشان فراهم کند. براین اساس والدین باید فرصتهای کافی و برابر شنیدن دو زبان را برای کودک فراهم نمایند. روش “هر والد یک زبان” یکی از استراتژی هاست که همچنانکه گفته شد برای برخی خانوادهها مناسب است. یکی دیگر از روشها استفاده از هر کدام از زبانها در محیط خاص است. مثلا یکی از زبانها در محیط خانه و دیگری در بیرون از خانه استفاده شود. برای برخی از خانواده ها زمانبندی استفاده از زبان ها بهترین گزینه است. به عنوان مثال کودک با یکی از زبان ها در قبل از ظهر و با دیگری در بعد از ظهر مواجه داشته باشد و آن ها را بشنود.
روش دیگر، مواجه و شنیدن زبان ها به صورت یک روز در میان است؛ یعنی در طول هفته یک روز زبان اول، روز بعد زبان دوم و به همین ترتیب تا آخر هفته یک روز در میان هر زبان را بشنود. در شرایط خاصی بهتر است والدین همواره با یک زبان صحبت کنند تا بتوانند اصل مواجه یکسان را رعایت کنند چون زبان مورد نظر کمتر شنیده میشود و در موقعیت اقلیت است. در این شرایط اهمیت زبان مادری نباید نادیده گرفته شود. در بعضی خانواده استفاده از هر دو زبان به صورت انعطاف پذیر و بدون هیچ قانون یا قرارداد خاصی گزینه مناسبتری است، چون مواجه یکسان را فراهم کرده و باعث تعامل مثبت با کودک میشود. در هر خانواده سطح مهارت هر کدام از اعضا در هر زبان باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال وظیفه ارائه و مواجه با هر زبان را باید به عهده فردی گذاشت که در آن زبان مهارت کامل دارد تا کودک در معرض محرکهای زبانی بی کیفیت قرار نگیرد.
از طرفی ترجیح هر فرد و خانواده هم مهم است. باید دید پدر یا مادر ترجیحشان استفاده از کدام زبان است، باید این مساله را در طراحی برنامه دوزبانه شدن گنجاند. به دلیل در هم تنیدگی دوزبانگی با مسائل اجتماعی، در نظر گرفتن این مساله هم در طراحی روند دوزبانه شدن کودک باید مورد توجه قرار گیرد. خانوادهها باید به طور مدام مواجه کودکشان را با هر زبان ارزیابی کنند و تعیین کنند فرزندشان چقدر هر زبان را میشنود. این ارزیابی باید بر اساس واقعیات باشد نه بر اساس آرزوها و آنچه والدین دوست دارند اتفاق بیافتد. ارزیابی عینی باعث اصلاح روند و برنامه و تنظیم مواجه هر فرد با زبانهای مختلف میشود.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه بیشتر تاثیر دوزبانگی بر هوش و خلاقیت کودک مقاله “تاثیر دوزبانگی بر هوش کودک دوزبانه“ را مطالعه کنید.
بدون دیدگاه